16 آذر کشمش
سبز اسلامی و سرخ رادیکال!
آذر ماجدی

جامعه در فضایی از انتظار و اضطراب به استقبال 16 آذر رفت. حکومت اسلامی علیرغم سرکوب دانشجویان چپ پس از 13 آذر سال گذشته، با نگرانی کامل از اعتراض رادیکال و چپ دانشجویی خود را برای این روز آماده کرد. اعلام شد که خامنه ای و خاتمی برای سخنرانی به دانشگاه می روند. تا لحظه آخر معلوم نبود که بالاخره این سخنرانی ها انجام خواهد شد یا خیر. سخنرانی خامنه ای ابتدا لغو شد و بعد دزدکی در مجمعی حضور یافت و بیماری را بهانه این بلاتکلیفی اعلام نمود. خاتمی نیز بالاخره در سالن از قبل اشغال شده و درهای مهر و موم شده حاضر شد. با وجود این همه تدابیر امنیتی، نتوانستند از گزند اعتراض دانشجویان در امان باشند.

تلاش برای از آن خود کردن 16 آذر در میان جریانات مختلف راست و چپ در جریان بود. جریانات راست و مومن به جمهوری اسلامی از جمله تحکیم وحدت امسال به سرکوب خشن چپ ها پشت دادند و در تهران تظاهرات سازمان دادند. مذبوحانه کوشیدند که پرچم سرخ را به پروواکاتورهای رژیم نسبت دهند. اما علیرغم کلیه تدابیر ضد چپ، خیلی سریع کنترل تظاهرات از دست شان خارج شد.

در شیراز و مازندران فضا متفاوت بود. جریانات راست و اسلامی جای چندانی نداشتند. شعار های آزادی و برابری و رهایی زن، رهایی جامعه بر پرچم های سرخ برافراشته شد. آنچه تظاهرات تهران را از سال گذشته متفاوت می کرد، رنگ سبز اسلامی پلاکاردها بود. در نگاه اول، کنتراست سبز اسلامی و سرخ رادیکال کاملا مشهود و آزار دهنده بود. اما پس از کمی تعمق تاثیر و نفوذ بی تردید چپ و اعتراض رادیکال جنبش های اعتراضی را در شعارها میشد تشخیص داد. دیدن شعار برابری زن و مرد بر رنگ سبز اسلامی طنز جالبی را به نمایش می گذاشت. عقب نشینی ارتجاع اسلامی در مقابل جنبش های اعتراضی رادیکال آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان و جوانان در این شعارها کاملا مشهود بود.

16 آذر در تهران نمایشی از سازش جریان اسلامی باصطلاح اصلاح طلب با جنبش های رادیکال اعتراضی آزادیخواهانه و برابری طلب بود. 16 آذر 87 عمق نفوذ چپ در دانشگاه را به نمایش گذاشت. علیرغم سرکوب وسیع دانشجویان چپ طی سال گذشته، چپ وسیعا در میان توده دانشجویان ریشه دارد. رنگ سبز اسلامی پرچم ها نیز نتوانست این عمق و نفوذ را از چشم ها پنهان نگاه دارد.

رژیم اسلامی نیز به این حقیقت آگاه است. و از این رو است که با قایم موشک بازی رهبرانش را به دانشگاه آورد و سر افکنده برد. امسال سال مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری است. جنبش دو خرداد و باصطلاح اصلاح طلبان به تحرک افتاده اند تا با اتکاء به ارتجاع غلیظ و سیاه و جنایات کثیف دولت احمدی نژاد مردم را به انتخاب میان بد و بدتر بکشانند. می کوشند تا دوباره خاتمی را علم کنند. از این رو است که خاتمی امسال در دانشگاه سخنرانی کرد. اما حتی جرئت نکردند که او را راحت و بدون دردسر به سالن سخنرانی بیاورند. مجبور شدند که از قبل سالن را با خودی ها پر کنند و درها را محکم به روی دانشجویان قفل کنند، تا شاید این روز را بی بلا پشت سر گذارند. اما، زهی خیال باطل. تمام این تدابیر اسلامی نیز خاتمی را راحت نگذاشت. در این روز خاتمی، در پاسخ به اعتراض تعدادی از دانشجویان که به سالن راه پیدا کرده بودند، رسما از"انقلاب فرهنگی" و کشتار دانشجویان کمونیست در دانشگاه های کشور دفاع کرد.

آذر 87 نه تنها به حکومت اسلامی و به دنیا نشان داد که علیرغم سرکوب ها، جنبش اعتراضی مردم ایران، جنبش اعتراضی رادیکال جوانان و زنان خاموشی ناپذیر است، بلکه آغاز کمپین انتخاباتی دو خرداد و "رهبر" بی خاصیت شان، خاتمی را نیز به استیضاح کشاند. خاتمی و دو خرداد دریافتند که قادر نیستند جنبش شان را بر نارضایتی و اعتراض مردم سوار کنند. می گویند "سالی که نکو است، از بهارش پیدا است" این نیز آغاز کمپین انتخاباتی دو خرداد بود. این مضحکه انتخاباتی را باید بر سر رژیم خراب کرد. *